انقطاع
علامه مصباح یزدی(ره) :در كلمات قصار حضرت جواد صلواتاللهعلیه آمده است که مَن انْقَطَعَ إلی غَیرِالله وَكَلَهُ الله إلیه؛ «کسی که به غیر خدا انقطاع پیدا کند خداوند او را به همان غیرخدا وامیگذارد.» تعبیر انقطاع إلیه از تعبیراتی است که عیناً در فرهنگ فارسی زبانها معادل ندارد.
اگر كسی تمام توجه خود را به یك نفر معطوف کند بهگونهای که در كارهایش به او امید ببندد و اگر درد دلی دارد با او مطرح کند و … به این حالت در ادبیات عرب، انقطاع به آن شخص گویند.
میتوان گفت انقطاع به کسی یا چیزی به معنای از همه بریدن و تنها سراغ آن کس یا آن چیز رفتن است. مانند بچههایی كه برای همه امور خود سراغ مادر میروند. بچهها وقتی گرسنه یا تشنه هستند سراغ مادر میروند، وقتی احساس درد یا بیماری دارند سراغ مادر را میگیرند
انقطاع بهسوی خدا در دعاها و مناجاتهای مأثور یكی از مقامهای بسیار عالی شمرده شده است. در مناجات شعبانیه آمده است: إلَهِی هَبْ لِی كَمَالَ الإنْقِطَاعِ إلَیْك؛ «خدایا! این موهبت را به من عطا كن كه من تنها به طرف تو بیایم و از همه غیر تو ببرم.» یعنی خدایا! عنایت کن که من امید به هیچ كس نداشته باشم و بهگونهای نباشم که در دل بگویم برادرم به من كمك میكند، پدر و مادرم فلان کار را برایم انجام خواهند داد، دوست من مرا فراموش نخواهد کرد
بلکه، هر وقت هر احتیاجی دارم بگویم خدا حاجت مرا روا میكند و دلم پیش تو باشد. چنین حالی را انقطاع الی الله گویند. این حالتی است که در مناجاتها و دعاها به آن بسیار اهمیت داده شده است.
نقطه مقابل این، انقطاع به سوی مخلوق است، بهگونهای که گویا خدایی اصلاً وجود ندارد تا کاری از دست او برآید. موحد در انقطاع إلی الله تمام توجهاش به خدا است و اصلاً توجهی به غیر او نمیكند. اما منقطع الی المخلوق نقطه مقابل موحد است و توجهاش تنها به مخلوق است، گویا خدایی نیست.
ممکن است صراحتا نگوید - العیاذ بالله – خدایی نیست، اما در میدان عمل بهگونهای عمل میکند که گویا خدایی نیست. در هنگامی که نیازی دارد با خود نمیگوید اکنون كه چنین نیازی دارم از خدا کمک بخواهم، بلکه دائم در این اندیشه است که فلان شخص مشکل مرا حل میكند یا فردا اول وقت به فلان جا میروم و هدیهای هم برای فلان شخص میبرم تا گره از کار ما باز کند. چنین حالتی را انقطاع به خلق گویند. چنین انسانی همه نیازهای خود را از مخلوق میخواهد.
این انقطاع به خلق چند مرتبه دارد؛ گاه انقطاع انسان به پیغمبری، امامی، مؤمن متدینی یا شخص كاملی است. در این صورت انقطاع او چندان تباینی با انقطاع الی الله ندارد، گرچه با حالتی که تنها دل انسان با خدا باشد تفاوت دارد. اینکه انسان بگوید: خدایا! همه کارها بهدست تو است و تو باید مشکل ما را حل کنی یا اینکه بگوید برای حل مشکلم پیش مؤمنی، عالمی یا آیت اللهی بروم و از او خواهش كنم، بسیار متفاوت است.
از این بدتر این است كه انسان سراغ انسان گنهكار، اهل معصیت، شرابخور یا رباخور برود به او التماس کند تا مشکل او را حل کند. رفتن پیش فاسق و عرض حاجت کردن و دست به دامن او شدن بسیار زشت است.
ولی از این بدتر هم ممکن است و آن این است كه انسان دل به دشمن خدا ببندد و به دشمن خدا امیدوار شود. هر گنهكاری دشمن خدا نیست. ممکن است کسی شهوت یا غضبی بر او غالب شده و مرتکب گناهی شده باشد، اما او دشمن خدا نیست و چه بسا حاضر نباشد بدون وضو اسم خدا را هم ببرد، اما اهل معصیت است.
ولی كسی كه پرچم ضد خدا برافراشته و اصلاً كار او این است كه با خدا، با دین خدا و با بندگان خاص خدا مبارزه كند دشمن خدا است و چقدر زشت است که انسان به چنین کسی امید داشته باشد! از این زشتتر دیگر چه امر زشتی میتوان سراغ داشت؟
خداوند مدام میفرماید: ما همه كارها را تدبیر میكنیم، ما آب را از آسمان نازل میكنیم، ما باد را میفرستیم، ما ابرها را به جایی میبریم كه میخواهیم در آنجا باران ببارد و از آن باران گیاه بروید و اهل آنجا از آن استفاده كنند و باعث حیات و رشد آنها شود! قرآن کریم مرتب این معارف را برای ما بیان میکند.
با این وجود اگر ما سراغ دشمن خدا برویم مشمول این روایت امام جواد علیهالسلام خواهیم شد که میفرماید: مَن انْقَطَعَ إلی غَیرِالله وَكَلَهُ الله إلیه؛ «کسی که به غیر خدا انقطاع پیدا کند خداوند او را به همان غیر خدا وامیگذارد.» كسی كه همه امیدهای خود را به غیر خدا ببندد كیفر او در این عالم این است كه خداوند به او خواهد گفت: دیگر با من كاری نداشته باش و سراغ همان کسی که به او امید بستهای برو و منتظر باش ببین چه نتیجهای خواهی گرفت!