تعلیم و تربیت عجله ای!
دوازده سال تو مدرسه درس خوندم بعدشم دانشگاه و حالام حوزه
گاهی فکر می کنم چقدر این درس خوندن و برنامه های آموزشی و تربیتی تو زندگیم اثر گذاشته؟
تو این مراکز تربیتی چه نقشی برای خود فرد و خانواده ش در مراحل رشدش قائل هستن؟
آیا به همه ی جنبه ها توجه کردن یا عمده ی توجهات به کسب نمره بوده؟
حقیقت اینه که برنامه ی جامعی برای این مدت زمان طولانی تحصیل تدوین نشده و نواقص زیاده
توجه نمیشه که مغز و ذهن این دانش آموز، دانشجو و طلبه، انبار نیست که حجم زیادی از اطلاعات عمدتا غیرضروری رو در اون جا بدیم
این حجم درس رو در مدت کوتاه چرا باید بخونیم و بعدش فراموش کنیم و هیچ استفاده ای نبریم؟
نمیشد مسائل مهم تر رو با حجم کمتر و در زمان طولانی تری بخونیم ؟
نمیشد فکر کردن ، تجزیه و تحلیل کردن و حل مسئله رو به جای حفظ کردن آموزش بدن؟
نمیشد کاری کنن که فرد بعد از چند سال تحت تعلیم بودن مهارت های زندگی فردی و اجتماعی رو یاد گرفته باشه؟
چرا بزرگان دینمون می تونستن ظرف چند سال با تعلیم برده هایی که الفبای اسلام رو هم نمی دونستن چیه، اونها رو تبدیل به مسلمان هایی حقیقی بکنن اما مراکز آموزشی ما ناتوانن از این کار؟
به امید روزی که نظام غلط آموزشی ما تغییر کنه و نظامی مترقی بشه، نظامی که کمیت محور نباشه به کیفیت اهمیت بده و انسان های الهی تربیت کنه